شب یلدایی دیگر گذشت

ساخت وبلاگ

سه ماه مونده به عید ..اینقدر زمان زود میگذره که اصلا نمیفهمی چند سال رد شده ...بچه ها به سرعت رشد میکنن و وقتی کنارشون وامیستی میبینی هم قدت شدن و تو هنوز فکر میکنی کوچولو هستن

هیچوقت فکر نمیکردم که ممکنه پیری روی صورتم مشخص بشه تا اینکه یه روز یه بنده خدایی تو خیابون به من گفت حاج خانوم ...باورتون میشه خشکم زد ...شاید تکه کلامش بوده شاید بر حسب عادت این کلمه رو گفته ..با اینکه همیشه به من میگن ۱۰ سال جوونتر از سن خودت میزنی ولی اون لحظه واقعا غافلگیر شدم ....از اون روز به بعد بیشتر تو آینه به خودم نگاه میکنم ...بیشتر کرم مرطوب کننده و ضد افتاب استفاده میکنم ...پیگیر جوانسازی پوست شدم و غیره ....

همکارم با اینکه ۱۰ سال از من جوونتره کلی عمل زیبایی انجام داده که مبادا یه چین روی صورتش بیفته ...اونوقت من تا یه سال پیش درست حسابی کرم هم نمیزدم ....

بماند ...خلاصه اینکه روی سرازیری عمر افتادیم و به سرعت داریم به قبرمون نزدیک میشیم ...امید به زندگیم بالاست و آدم از یه ساعت دیگه اش هم بی خبره ولی اصلا این قضیه رو دوست ندارم ...هنوز تو حس و حال ۲۰ سالگیم هستم ..دوست ندارم ظاهرم با درونم خیلی فاصله داشته باشه

مه آسا...
ما را در سایت مه آسا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : brghd29 بازدید : 36 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1402 ساعت: 7:02